کارل یونگ























یونگ قلمی شهودی و نمایشی دارد و عقل و اثبات‌گرایی و علیت را برای تشریح ماهیت و کنش‌های روانی ناکافی می‌داند.

همچنین "جهان‌بینی علمی" او تجربی است و آن جا که نظریات او با علم نسبی‌گرایی همخوانی دارد به نظر می رسد که شخصیت او با دانش فیزیک همنواتر است تا علم روانکاوی ، شاید بهتر بود که در علم فیزیک گام می نهاد و برای آلبرت انیشتن که صبر و حوصله ای به مراتب بیشتر از فروید داشت به توهم سرایی می پرداخت .

او هر مفهومی را در چارچوب‌های مختلف به شیوه‌های گوناگونی مورد بحث قرار می‌دهد و این سبب می‌شود که در پایان مسئله حل نشده باقی بماند.اندیشه‌هایش در گذر زمان دستخوش دگرگونی و تحول شد‌ نوشته‌های او اغلب حاوی مفاهیمی شکل نیافته، رهاشده و حتی متناقض است.

او در سال ۱۹۰۶ نسخه‌ای از نتایج کارهای خود را برای فروید فرستاد. مکاتبه و دوستی آن دو تا سال ۱۹۱۳ ادامه یافت. اولین دیدار یونگ با فروید در وین اتفاق افتاد و آن دو ۱۳ ساعت تمام با هم حرف زدند.

یونگ به زودی چهره‌ای درخشان در تحقیقات فروید شد. او اولین رییس انجمن بین‌المللی روانکاوی شد

که این افتخار و شهرت را تماما مدیون فروید می باشد.

ارتباط فروید با یونگ که زمانی او را وارث بدون معارض روانکاوی می‌دانست، در سال ۱۹۰۹ تیره شد.

یونگ با فروید موافق بود که هیستری و وسواس فکری نشانگر جابه‌جاسازی غیر عادی شور جنسی است اما عقیده داشت که حالات روان‌پریشی چون اسکیزوفرنی نمی‌تواند با اختلالات جنسی قابل توضیح باشد.

در سال ۱۹۰۹ یونگ غرق در مطالعه افسانه‌ها بود که تمایل به آنها او را سرگشته و در عین حال سودایی کرده بود.

او پس از جدایی از فروید سفر پرآسیب گذر از بحران میان‌سالی را آغاز کرد. او در ۳۹ سالگی به بن‌بست رسیده بود. دوستان و همکارانش رهایش کرده بودند از کتاب‌های علمی بیزار شده بود و سمت خود را در دانشگاه از دست داده بود.

بین سال‌های ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۹ از جهان کناره گرفت تا ناخودآگاه خویشتن را بکاود.

او غرقه در اعماق تاریک وجود خویش شد. در این هنگام با شخصیت‌های کتاب مقدس و ایلیاد و اودیسه سخن گفت.

اما مهم‌ترین شخصیتی که دیدار کرد فیله‌مون بود. آنها با هم در باغ قدم می‌زدند و بحث‌های فلسفی می‌نمودند.

(از نظر روان‌پزشکی یونگ با خودش حرف می‌زد و فیله‌مون یک خیال و نشانه‌ای از جنون کامل است)

و در این زمان در دانشگاه عبری اورشلیم فروید که به همراه آلبرت انیشتین، مارتین بوبر اعضای اولین هیئت مدیره آن دانشگاه بودند به تحقیق و فعالیت در مشغول بود ...

. اما در چارچوب آثار یونگ در روان‌شناسی تحلیلی فیله‌مون صورت مثالی روح است که برگرفته از گنجینه تصورات ناخودآگاه است.

یونگ در بقیه ایام زندگی کوشید تا بینش‌های حاصل از اکتشاف ناخودآگاه خویش را بیان کند.

او از روش های بیهوده و بی اساس و تجربه گرایی خویش که در جامعه آکادمیک کوچکترین جایگاهی نداشتند نظریه خود ر ا به نام روان‌شناسی تحلیلی بیان کرد

توهمات او به جایی رسیده که ادعا ی او مبنی بر این که شیوه‌ی‌ او می‌تواند تمام کوشش‌ها و نظریات علمی پیشوا فروید را در بر گیرد...

انسان و سمبول‌هایش» یک از معروفترین کتاب‌های یونگ است که به زبان فارسی نیز ترجمه شده‌است.

یونگ در این کتاب بر مطالعه و بررسی شخصیت انسان‌ها در غالب فرهنگ آن‌ها پرداخته‌است. او با موشکافی ذهن انسان و ناخودآگاه جمعی و فردی بشر و همچنین کهن‌الگوها و خاطرات و تجربیات گذشته بشر، نتایج مفیدی برای بشر و علم روانشناسی بدست آورده‌است.

1 نظرات:

فرزاد گفت...

بسیار عالی حسین عزیز. از مطلب سینما هم بسیار لذت بردم. واقعا سینما را باید کاملترین شیوه ی روایت دانست.

 

Simpodia Design by: H.Ghorbani